او میخواست موانع این پیوندها را بیابد و بشناساند. او، مطهری و شریعتی چهرههایی بودند که نقش اساسی در این پیوند داشتند تا دانشجو و دانشگاه را با روحانیت و سنتهای اهل بیت و آیین و آداب اسلام راستین گره بزنند. مرحوم دکتر شریعتی به گونهای و شهید مطهری و شهید دکتر مفتح به شکلی دیگر نقش خود را ایفا کردند. شهید دکتر مفتح شخصیتی بود که بیانی شیوا داشت، در نوآوری و تحول و در ارتباط فردی خود بسیار فعال بود. روحیه جوانها را در سنین مختلف میشناخت. میدانست که با جوانها چگونه برخورد کند. از چه زاویهای وارد شود، با چه بیانی و چگونه آنها را جذب کند.
در ارتباطات خود مستمر بود. وقتی با جوانها ارتباط برقرار میکرد، آنها را رها نمیکرد . او هنر تربیت کردن را آموخته بود. این ویژگیهای اخلاقی با منطقی و فهمی که از دین و دینداری در زمان جدید داشت، باعث شده بود تا درک درستی از نتایج پیوند این دو طیف دانشگاه و حوزه داشته باشد.
در آن دوره برای روحانیت مناسب نمیدانستند که وارد دانشگاه شود و با دانشجو ارتباط داشته باشد. اما مفتح و مطهری تمام تهمتها و نارواییها را به جان خریدند تا نبض جوان جامعه را که در دانشگاه میزد، در دست بگیرند که بعدها در انقلاب اسلامی نتیجه آن را دیدیم. درک درست شهید مفتح عامل مهمی بود تا مسجد قبا مملو از دانشجو و دانشگاهی شود.
شهید مفتح مناسبات گستردهای با اساتید دانشگاه داشت و حتی از آنها دعوت میکرد که در حوزههای مختلف علمی در مسجد قبا سخنرانی داشته باشند؛ کاری که در هیچ مسجدی انجام نمیشد. نقش جدی او در آشنایی دانشگاهیان با منابع و متون اسلامی انکار ناپذیر است. وقتی برای دیدار یا مشورت به دفتر نشر فرهنگ اسلامی در محل فردوسی میآمد، کتابهای دفتر را که همه اسلامی بود به دانشگاه میبرد.
او حتی در ماجرای حسینیه ارشاد -که مشکلاتی بین شریعتی و دوستان پیش آمده بود- در 30 جلسه هر هفته با حضور شهید بهشتی در حسینیه ارشاد حاضر میشد و نقش مشورتی داشت تا منشوری برای ارتباطات و فعالیتهای حسینیه ارشاد تدوین شود و ارتباط دوستان با شریعتی و طیفهای گوناگون از هم نپاشد.
موضع ایشان درباره شریعتی هم همان موضع آقای بهشتی بود که احترام ویژهای برای دکتر شریعتی و فعالیتهای او برای نزدیکی دانشگاه و حوزه قائل بودند و نقش او را در انقلاب مهم میشمردند. آقای مفتح با دکتر شریعتی ارتباط نزدیک و صمیمی داشت و در جلسات مختلف با یکدیگر بحث و گفتوگو داشتند.
شخصیت فردی، اجتماعی و مبارزاتی او در حیات چند بعدیاش طرح میشد در ارتباط با گروههای داخل و خارج و جریانهای دیروز و امروز و نقش حیاتیاش در پیوند علم و ایمان، حوزه و دانشگاه و دانشجوی جدید و روحانی قدیم. او در همه این عرصهها بیش از آنکه حرف زده باشد یا در نفی و نقد جریانها اقدام کرده باشد، عمل کرده است.